تبدیل تعهد در قانون مدنی
تبدیل تعهد در قانون مدنی
منظور از تبديل تعهد آنست كه بنحوي تعهد اوليه ساقط و تعهد جديد جايگزين آن گردد.
تبديل تعهد به يكي از صورتهاي زير حاصل ميشود:
۱ـ در صورت تراضي طرفين تعهد اصلي بر اينكه تعهد جديد جانشين تعهد اصلي شود و بالنتيجه متعهد نسبت به تعهد اصلي بري ميگردد. اين نوع تبديل تعهد را اصطلاحاً تبديل دين مينامند.
۲ـ در صورتيكه شخص ثالث با رضايت متعهدله را قبول كند. اين نوع تبديل تعهد را تبديل تعهد بواسطه تبديل مديون مينامند.
۳ـ در صورتيكه متعهدله ما في الذمه متعهد را به شخص ديگر (ثالث) منتقل نمايد و در اين مورد باعتبار قاعده تسليط ميتوان گفت رضايت مديون يا متعهد شرط نيست. اين نوع تبديل تعهد را تبديل تعهد بواسطه تبديل دائن گويند.
موارد تبدیل تعهد
قانونگذار در ماده 292 قانون مدنی میگوید: «تبدیل تعهد در موارد ذیل حاصل میشود:
1- وقتی که متعهد و متعهدله به تبدیل تعهد اصلی، به تعهد جدیدی که قائممقام آن میشود، به سببی از اسباب، تراضی کنند؛ در این صورت متعهد نسبت به تعهد اصلی بری میشود.
2- وقتی که شخص ثالثی با رضایت متعهدله قبول کند که دین متعهد را ادا کند.
3- وقتی که متعهدله مافیالذمه متعهد را به شخصی دیگر منتقل کند.»
بر اساس این ماده، تبدیل تعهد به صور ذیل محقق میشود:
تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دین
تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دین، خود به دو نحو حاصل میشود:
نخست به وسیله تبدیل موضوع و مورد تعهد: مثلاً به جای یکصد کیلو برنج، تعهد بر یکصد کیلو جو میکند.
دوم به وسیله تبدیل سبب تعهد: به عنوان مثال، تعهد به دادن یکصد میلیون تومان بابت ثمن معامله، تبدیل به تعهد به دادن یکصد میلیون تومان بابت عقد قرض شود.
تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون
در صورت تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون، تعهد متعهد اصلی از بین رفته و ذمه او در برابر متعهدله آزاد میشود و به جای آن تعهد مشابه دیگری بر عهده متعهد جدید استقرار پیدا میکند.
در این نوع تبدیل تعهد، علاوه بر رضایت متعهد جدید، رضایت متعهدله نیز لازم و ضروری است.
تبدیل تعهد مدیون به دو نحو قابل تصور است:
روش نخست اینکه این کار با موافقت مدیون انجام گیرد؛ در این صورت تعهد جدید جایگزین تعهد سابق میشود. مثلاً خریدار مالی به جای اینکه ثمن معامله را به فروشنده بپردازد، با درخواست فروشنده، در برابر طلبکارش نسبت به پرداخت دینش تعهد کند.
روش دوم نیز این است که این کار بدون رضایت مدیون و بدون اذن او انجام گیرد که ذمه مدیون اصلی بری و ذمه مدیون فرعی مشغول میشود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در تبدیل تعهد مدیون، رضایت مدیون نقشی ندارد زیرا تصرفی در اموال او نمیشود تا نیاز به رضایت او باشد.
البته اگر متعهد جدید، در آینده قصد رجوع به مدیون اصلی را دارد، باید از او اجازه بگیرد؛ در غیر این صورت، حق مراجعه نخواهد داشت و عمل او تبرعی خواهد بود.
تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل داین و متعهدله
در این صورت، داین و مدیون توافق میکنند که تعهد مدیون در مقابل داین تبدیل به تعهد مدیون در برابر شخص ثالث شود که در این مورد نیز رضایت مدیون شرط است.
از آنجایی که در تبدیل تعهد، تعهد اول به طور کلی از بین میرود و تعهد جدید جانشین تعهد سابق میشود و هر تعهدی نیز دارای آثار و احکام مخصوص به خود است، قهراً این تبدیل، به آثار تعهد سابق نیز سرایت خواهد کرد و برای خود آثاری به دنبال خواهد داشت.
سقوط تعهد اول
یکی از آثار تبدیل تعهد، این است که تعهد اولی با تمام آثار و احکام خاص خود ساقط و ذمه متعهد نسبت به آن بری خواهد شد.
زوال تضمینات تعهد سابق
با سقوط تعهد اول تضمینات آن نیز ساقط میشود؛ زیرا این تضمینات وجود مستقل حقوقی ندارند.
پیدایش تعهد جدید
همزمان با سقوط تعهد قبلی، تعهد جدید به وجود میآید که دارای شرایط و احکام خاص خود است.
از آنجایی که تبدیل تعهد ماهیت قراردادی دارد و خود تعهد جدید و مستقلی است، قهراً طرفین تعهد باید شرایط اساسی صحت معاملات و تعهدات از قبیل اهلیت، قصد انشا، رضایت و مشروعیت جهت تبدیل را داشته باشند؛ در غیر این صورت، تبدیل تعهدی صورت نخواهد گرفت.